جدول جو
جدول جو

معنی سال سبت - جستجوی لغت در جدول جو

سال سبت
(لِ سِ)
سفر لاویان 25:3: همان سال آزادی میباشد سفر تثنیه 31:10: که سال هفتم است و میبایست از فلاحت زمین دست کشید و محصول خودروی آن را برای فقرا و غربا و مرغان و حیوانات صحرا گذاشت. سفر لاویان 25:11- 7: مقصود از این مطلب اولاً، تقویت زمین، ثانیاً، محافظت نمودن حیوانات. ثالثاً، تربیت نمودن قوم که بر خدای قادر مطلق توکیل کامل داشته باشد. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سال گشت
تصویر سال گشت
سال دیده، سال خورده، پیر
فرهنگ فارسی عمید
(شِ / شُ دَ / دِ)
پیر سال خورده. (آنندراج) سالدیده. پیر. (استینگاس)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
ویلیام - هنری - فوکس. باستان شناس و فیزیک دان انگلیسی است که در سال 1800 میلادی در ’لاکوک -ابی’ متولد و در همان جا بسال 1877 میلادی درگذشت. وی در سال 1832 بعضویت مجلس عوام نایل شده بود. ظاهراً این همان ’تال بت’ است که پیرنیا در ایران باستان ج 1 ص 47 وی را یکی از چهار نفر دانشمند آشورشناس معرفی کرده است که انجمن آسیایی پادشاهی لندن آنان را در سال 1857 میلادی دعوت کرده بود که هریک جداگانه یکی از کتیبه های آسوری را بخوانند
لغت نامه دهخدا
(بِهْ)
یا سالبه. نامی است از نامهای مردان ایران. مانند روزبه. (یادداشت مؤلف). و رجوع به حاشیه: سالبه بن ابراهیم شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
درختی را گویند که یکسال بار آورد و یکسال نیاورد. (برهان) (آنندراج). در شعوری آمده است: سال بر، درختی است که یکسال میوه دارد و سالی ندارد. این حالت در درخت زیتون بغایت ظاهر است. سالی زیتون دارد و آن را حمل گویند و سالی ندارد و آن را محل گویند. (شعوری ج 1 ص 59)
لغت نامه دهخدا
مورخ لاتن متولد در آمیترن (سابین) مصنف زندگی ژوگورتا و دسیسه های کاتالینا، او یکی از نویسندگان بانفوذ و پرارزش ادبیات روم است (از 83 تا 34 قبل از میلاد)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
شهری است در نزدیک بمبئی و غار معروف به ودایی کنهری در آنجا است. رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 1 ص 157 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سال گشت
تصویر سال گشت
سالخورده و پیر
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که هر سال او از سال گذشته بهتر است (یا بهتر خواهد بود تفاء لا)، نامی از نامهای مردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سال بر
تصویر سال بر
درختی که یک سال بار آورد و یک سال نیاورد
فرهنگ لغت هوشیار